ایلیاایلیا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

پسرکم ایلیا

از شیر گرفتن

فرزند خوبم امروز برایت اینگونه دعاکردم! خدایا ! بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او! پس قرارده بی نیازی درنفسش ! یقین دردلش ! اخلاص درکردارش! روشنی دردیده اش! بصیرت درقلبش ! و روزى پر برکت در زندگیش. آمین سلام صد هزار سلام به روی ماه گل پسر قند عسلم . اومدم بهت بگم بلاخره با همه سختیها و مشقتها از شیر گرفتمت استارت کار رو بیشتر از سه هفته پیش زدیم یک روز که عزیز جون اومد شما رو ببره خونشون بابایی گفت شب نیاردت و همون جا بمونی برای اینکه به خاطر شیر تا خونه ای و من هستم هیچی نمیخوری و فقط میخوای شیر بخوری به خاطر همینم خیلی لاغر و ضعیف شدی هرچی بهت میدم بخوری اول یک کم توی دهانت نگه میدای ...
3 خرداد 1396

واکسن 18 ماهگی

تو مثل دعای مادرم از ته دل می آیی … سلام و صد سلام گرم به روي چون ماهت گل پسر قند عسلم.   عزيز دلم 14 اسفند ماه 18 ماهگيت تموم شد و وارد نوزدهم ين ماه زندگيت شدي .روز شنبه براي پايش رشد و زدن واكسنهات به درمانگاه رفتيم اما متاسفانه  پرسنل درمانگاه  جلسه داشتند و دست خالي برگشتيم به خونه.اما روز يكشنبه رفتيم درمانگاه و با شلوغي زياد اونجا يكساعتي رو توي نوبت بوديم بلاخره نوبت به ما رسيد و رفتيم داخل بعد از اندازه گيري قد و وزن و دورسرت كه متاسفانه رشد قدت و دور سرت خيلي كم بود و وزنت هم كه زياد نشده بود كه هيچي نزديك هشتصد گرم هم كم كرده بودي و علتش فكر ميكنيم مرضيهاي مكرر تبهاي زياد اين چند وقته ...
18 اسفند 1395

486 روز 69 هفته یا به عبارتی 16 ماهگی

برای پریدن لازم نیست پرنده باشم همین که بدانم میخندی بال در میاورم .. سلام سلام و هزار تا سلام به گل پسر قند عسلم خوبی عزیزمادر .مادر فدات بشه من انقدر تنبل هستم که از شیرین کاریها و شیرین زبونیات هیچی نمینویسم .ببخش عزیز دلم هر بار تصمیم میگیرم برات بنویسم تنبیلیم میشه و همینطور میمونه برای روزهای بعد و متاسفانه همه حرفها و کارهای قشنگت فراموشم میشه.و اما شما از روز اول محرم برابر با 12 مهر اولین قدمهات رو برداشتی  و الان خیلی قشنگ راه میری عاشق بلندی هستی و دوست داری از یک قوطی کبریت گرفته تا میز کامپوتر و میز تلوزیون ازش بری بالا و روش بایستی با اینکه شاید روزی ده بار میفتی و اکثر مواقع پیشونیت یا باد کرده یا ...
14 دی 1395

13ماهگي و اولين قدم ها

  بگذار تا ببوسمت ای نوشخندِ صبح بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب بیمار خنده های توام  بیشتر بخند خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب... سلام و صد تا سلام به گل پسر قند عسلم خوبي انشالله عزيز دلم .گل پسر م كه روز به روز داري خواستني تر و با نمك تر از روز قبل ميشي و حسابي هم شلوغ كار شدي و دائم داري خراب كاري ميكني اصلا آروم و قرار نداري و يك جا بند نميشي دائم در حال فعاليت و جنب و جوشي كلماتي رو كه ياد گرفتي انقدر شيرين و قشنگ بيان ميكني كه ما غرق لذت ميشيم از شنيدنش كلماتي رو كه بلدي بگي تشكيل شده از : مامان بابا ددر كيه؟ چي؟ عمه نه د با كسر...
14 مهر 1395
1